-
سر پیری، معرکه بگیرید
بسیاری از متخصصان بر این باورند زندگی کردن در کنار همسر برای سلامت سالمندان مفید است …
آقای فیروزی را همه در محلمان می شناختند. همان پیرمرد نظامی بازنشسته ای كه خط اتوی شلوارش خربزه قاچ می كرد! پیرمرد تنها و كم رفت و آمدی كه چند سالی بود پس از مرگ همسرش روزگار می گذراند و هراز گاهی آخر هفته ها فرزندانش به او سر می زدند.
تا این كه خبر ازدواج پیرمرد مثل بمب در محل منفجر شد. خوب به یاد دارم تا مدت ها حرف این ازدواج بحث روز اهل محل بود. خانم های همسایه گهگاه همسرش را به هنگام خرید می دیدند. پیرزن خون گرم و مهربانی كه همه با همكلامی با او شیفته اش می شدند.
اما این پیرزن مهربان غمی بزرگ در دل داشت. مادر می گفت یكبار كه سر درد و دل را باز كرده چقدر از زندگی با پیرمرد احساس رضایت داشته است، اما با همه تلاشی كه در این مدت برای برقراری یك رابطه صمیمانه كرده بود نمی دانست چرا فرزندان پیرمرد روی خوش به او نشان نمی دادند و به او به چشم زنی كه جای مادر مرحومشان را گرفته نگاه می كردند. مساله ای كه پیرزن را در تردید ماندن و رفتن قرار داده بود.
*******************
در دوران سالمندی، زندگی فرد دستخوش تغییرات مبرهنی می شود که گاها برای فرزندان وی تحمل این دگرگونی ها سخت و طاقت فرسا است.همین موضوع و برآورده نشدن نیازها و مشكلاتی كه سالمندان به واسطه به تنهایی زندگی كردن متحمل می شوند، گاه آنها را وا می دارد كه یكبار دیگر به ازدواج و یافتن شریك مناسبی برای پایان دادن به مشكلات زندگی در تنهایی بیندیشند.
این درحالی است كه متاسفانه پذیرش ازدواج سالمندان در جامعه ما دارای پیچیدگی های خاص خود است و شاید به همین دلیل هم باشد كه بسختی از سوی اطرافیان پذیرفته می شود.
داشتن همسر در دوران سالمندی گام موثری در تقویت روحیه افراد کهنسال محسوب می شود چرا که نیازهای روحی افراد مانند دوست داشته شدن، همدلی، حمایت و احساس نیاز به صمیمیت را برطرف می کند و زندگی سالم و پرنشاطی را برای سالمند رقم می زند. بسیاری مواقع بعد از سال ها زندگی مشترک، یکی از زوج ها فوت می کند و زوج دیگر مجبور است سال های زیادی را تنها و بدون همدم سپری کند. در چنین شرایطی افسردگی و استرس های دوران سالمندی به سراغ سالمند می آید و در کنار مشکلات جسمی ناشی از کهولت سن، افسردگی و بیماری های روحی ـ روانی نیز سلامت او را تهدید می کند.
داشتن همسر در دوران سالمندی گام موثری در تقویت روحیه افراد کهنسال محسوب می شود چرا که نیازهای روحی افراد مانند دوست داشته شدن، همدلی، حمایت و احساس نیاز به صمیمیت را برطرف می کند و زندگی سالم و پرنشاطی را برای سالمند رقم می زند.
واقعیت این است که در دوره زندگی فرد سالمند با فرزندش حالت نامتعادل به خود می گیرد و بودن این افراد در کنار فرزندان نه تنها حس خوبی به آنها نمی دهد، بلکه گاهی اوقات سبب بیزاری طرفین می شود. اگر چه دانستن این واقعیت و درک آن برای بسیاری از ما تلخ و دور از انتظار است اما نباید این نکته را انکار کرد که پیچیدگی مناسبات کاری و اجتماعی موجب شده تا بسیاری از روابط خانوادگی کمرنگ شود و فرزندان وقت کمی برای سرزدن به پدرها و مادرهای سالمندشان داشته باشند و گاهی وقفه بین این سرزدن ها به چند هفته هم می رسد. در این بین اگر فرد به دلیل مرگ همسرش محکوم به تنها ماندن و چشم دوختن به درباشد از نظر روحی بسیار آسیب پذیر خواهد شد. تحقیقات نشان می دهند دلیل بسیاری از مرگ های دوران سالمندی ناشی از بیماری ها و کهولت سن نیست و هیچ گونه عارضه جسمی در بسیاری از این مرگ ها مشاهده نمی شود بلکه علت اصلی، تنهایی سالمند است.
ازدواج در هر سنی به شرط آنکه در مسیر درست خود باشد و چارچوب های عقلانی در آن مدنظر گرفته شود، رویدادی مثبت تلقی می شود در غیر این صورت می تواند موجب به وجود آمدن مشکلات دیگری شود. متاسفانه این باور غلط در جامعه ما وجود دارد که ازدواج در دوران سالمندی و حتی میانسالی خجالت آور است اما باید گفت دوری از تعصبات بیجا و بی منطق که تنها بر پایه تفکر شخصی یا عرف از سوی فرزندان در خصوص ازدواج سالمندان مطرح می شود راهی غیرمنطقی و ناصحیح به شمار می رود چرا که در این زمینه هیچ گونه منع شرعی وجود ندارد.
ازدواج سالمندان را باید از دیدگاه روان شناسی تحلیل کرد چرا که در این سن، فرد سالمند دور از هوس ها و با همراه داشتن کوله باری از تجربه، به واقعیت های زندگی و روابط آن می اندیشد. در واقع در این سن هوس های جوانی به عشق تبدیل می شوند و سالمند با نگاهی دیگر به ازدواج که نوعی قرارداد اجتماعی محسوب می شود، به دنبال شخصی برای همدلی، همفکری و همبستگی است. فراموش نکنیم هضم بسیاری از رویدادهای اطراف مان نیازمند نگاهی نو همراه با تعقل و دوری جستن از تعصبات خشک و بی منطق است و در این بین ازدواج سالمندان نیز از این قاعده مستثنا نیست. شاید بعضی از ما هم با این حرف موافق باشیم که ازدواج در این سن و سال از نظر همه زشت و ناپسند است اما اگر در تنهایی مان به حقوق والدین خود با ذهن بازتری فکر کنیم، شاید نظرمان عوض شود.
فرض کنید خانمی در 45 سالگی، همسر خود را از دست بدهد. این خانم می تواند در صورت صلاحدید خود ازدواج نکند و با مشغولیت هایی که در محیط کار و… دارد ایام را بگذارند اما همین خانم در 60سالگی شرایط متفاوتی دارد. همسری که ندارد، در سن کارکردن هم نیست و اگر فرزندی داشته باشد احتمالا به دنبال زندگی خودش رفته و او در تنهایی به دوره هایی می اندیشد که به سرعت از آن عبور کرده و فرصت رسیدگی به خود و عواطف اش را نداشته است. اینجاست که ضرورت ازدواج افراد میانسال و سالمند کاملا محرز می شود زیرا آنها با ازدواج می توانند منبع توجه و تامین نیاز عاطفی تازه ای پیدا کنند و احساس کنند برای همسر خود عزیز هستند و مورد توجه قرار می گیرند.
ازدواج در هر سنی به شرط آنکه در مسیر درست خود باشد و چارچوب های عقلانی در آن مدنظر گرفته شود، رویدادی مثبت تلقی می شود در غیر این صورت می تواند موجب به وجود آمدن مشکلات دیگری شود.
از آنجا که مهم ترین کارکرد ازدواج از نگاه بسیاری از مردم تامین نیازهای جنسی است، سالمندان خجالت می کشند موضوع ازدواج را با فرزندان شان مطرح کنند اما با کمی واقع بینی می توانیم دریابیم که تنها ماندن در آن آشیانه خالی و هجوم افکار ناراحت کننده، حاصلی جز انتظار کشیدن برای مرگ ندارد و از دست رفتن سلامت و مستهلک شدن بدن، مشکلات گوارشی و…، حس ناامنی و ترس موجود را چند برابر می کند. بنابراین افراد سالمند به هیچ عنوان نباید از این موضوع خجالت بکشند و حتی می توانند برای مطرح کردن موضوع ازدواج با فرزندان شان از یک مشاور خانواده کمک بگیرند.
فرزندان نباید این نکته را فراموش کنند که امروزه برخلاف گذشته زندگی خانوادگی از گستردگی گذشته برخوردار نیست و سالمندان پس از فقدان همسر به تنهایی زندگی را می گذرانند و این امر اثرات سوئی بر روان آنها به جا می گذارد. این در حالی است که ازدواج سالمندان درصورت فقدان همسر می تواند به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک کند و توصیه می شود فرزندان در این مورد از پیش داوری و اعمال محدودیت بر پدر و مادر سالمند خود بپرهیزند و متوجه باشند که عدم ارضای نیازهای عاطفی افراد مسن باعث تسریع روند پیری و فاصله گرفتن آنها از سلامت خواهد شد. حتما می دانید که دستگاه ایمنی ما به محض اینکه تحت فشار عاطفی قرار بگیریم، واکنش نشان می دهد و تضعیف می شود. پس فرزندان باید نگران والدین خود باشند و حتی برای آشنایی والد تنهای خود با یک همسر مناسب برنامه ریزی کنند تا در نشست های خانوادگی و در رفت و آمدهای دوستانه با همکاران و همسایگان خود اگر مورد خاصی وجود داشت موجبات آشنایی بیشتر صورت گیرد.
در عین حال، آشنا کردن پدر یا مادر تنها با سازمان های مردم نهاد مختلف و عضویت در آنها، ثبت نام آنها در تورهای مسافرتی زیارتی و سیاحتی و … بر عهده فرزندان است تا علاوه بر تامین حس شادابی، زمینه را برای یافتن همسری مناسب
فراهم کنند.
فرآوری: نسرین صفری
Media
Photos
Videos
Audios
Files
Gamipress User Balance
0
Points
0
XPs